ماهورماهور، تا این لحظه: 21 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
معينمعين، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

پسرهاي عزيزم ماهور و معين

بدون عنوان

روز جمعه با دوستان قديمي (همكاران سازمان پژوهشها)قرار گذاشتيم كه براي صبحانه به كوه گردو بريم.شب قبل  مهمون داشتيم و خيلي دير خوابيديم براي همين صبح جمعه بچه ها خوابشون مي اومد و ناچارا من و احمد تنهايي رفتيم . تا حالا بدون بچه ها براي تفريح جايي نرفته بودم.برام عجيب بود.يه جورايي احساس گناه مي كردم.ترجيح ميدادم بچه ها باشن و اذيتم كنن.نمي دونم اين فيلما كه نشون ميدن مامان و بابا بدون بچه ميرن مسافرت ،چجوري دلشون مياد.
26 فروردين 1396

بدون عنوان

امروز 17فروردين 1396 و بعد از مدت ها اومدم تا بصورت خلاصه يك سري اتفاقات قبلي رو بنويسم و سعي ميكنم از اين به بعد هر هفته اينكارو بكنم حتي اگه نتونستم عكس آپلود كنم.چون انتقال عكس از گوشي به كامپيوتر و بعد تغيير سايز و بعد اپلود .....سخته و اينها باعث شده كه تنبلي كنم و وبلاگ رو به روز نكنم.فعلا براي اينكه اين لحظات زيباي بچگيتون رو يادم نره ،مي نويسم و اگر شد بعدا عكس ها رو ميذارم.اين روزها همش خودم رو يه آدم مسن با دست و پا درد و تنها كه بچه هاش از كنارش رفتند مجسم ميكنم و بعد، از اينكه هنوز جوان و سالمم و بچه هام كنارم هستن احساس خوبي بهم دست ميده و انگار از وجود بچه ها بيشتر لذت مي برم و ديگه از بعضي كارهاشون عصبي و خسته نميشم  د...
17 فروردين 1396
1